سعدی و عالمان دین
Abstract
چرا سعدی،شاعر و نویسندهء بلند آوازهء ایران،که همهء قبیلهاش«عالمان دین» بودند،و خود او نیز سالها در نظامیهء بغداد-بزرگترین مدرسهء علوم دینی روزگارش-به تحصیل علوم دینی پرداخته بود،چون پس از سالها دوری از وطن به شیراز بازگشت،در ری یکی از«عالمان دین»و با عنوانی مانند:فقیه،محدّث،متکلم،و مفسّر و امثال آن بکار نپرداخت؟آیا این کار او حتی از نظر همدرسان و استادانش در نظامیه و نیز در چشم همشهریانش شگفتانگیز نبوده است؟پاسخ این پرسش یقینا مثبت است،زیرا هم در روزگاران پیشین و هم در دوران خود ما بندرت دیده شده است،شخصی سالها رنج تحصیل در رشتهای را برخود هموار بسازد،ولی پس از فراغ از تحصیل و اخذ درجهء اجتهاد و تخصص در آن رشته،به سراغ کاری دیگر برود که با تحصیلات و تخصص او ارتباطی ندارد.این کار زمانی بیشتر موجب تعجب میگردد،که رشتهء تخصص شخص موردنظر باصطلاح هم رشتهء نان و آبداری باشد و هم خلق خدا از شاه و گدا و خرد و کلان به آن به دیدهء احترام بنگرند.بدیهی است که اگر سعدی باذوق و شاعر و نظامیه دیده،که علاوه بر سالها دود چراغ خوردن در نظامیهء بغداد،مدتی دراز نیز در سرزمینهای مسلمانان به سیر و سفر و تجربه پرداخته بود و به زبان و ادب فارسی و عربی هم تسلط کامل داشت،بعنوان«عالم»(به معنی مصطلح در آن روزگاران)بساط خود را در شیراز میگسترد،