نام هايي که مطبوعات ايران به خود ديده اند
Abstract
وقتي کسي به فکر انتشار نشريه اي چه روزانه، چه هفتگي، چه ماهانه، چه فصلنامه و چه سالانه مي افتد، قبل ازهرچيزدرصدد يافتن نام مناسبي برمي آيد که حتي المقدور بتواند معرف راه و روش و نوع محتويات آن نشريه باشد. در بدو امر چنين بنظر مي رسد که هرکسي براي يک چنين انتخابي دست باز و امکانات گسترده اي در اختيار دارد. ولي درعمل توفيق هميشه رفيق از آب در نمي آيد و اگر احياناً عده اي به نام هاي مناسبي دست مي يابند، جماعتي نيز، به علل متعدد و از جمله گاهي به علت خودخواهي هايشان، انگشت روي نام هاي نامناسبي مي گذارند. به عنوان نمونه، وقتي حسن ارسنجاني در سال 1321 تصميم گرفت تا در روزنامه، نبرد خسرو اقبال، که نامي به تمام معني کلمه در خور راه و روشش داشت، دست به قلم ببرد و نظير اکثر قلمزنان اين نشريه، مقالات خود را با نامي مستعار انتشار بدهد، محمود تفصلي که نام "رومن" را براي ذبيح الله منصوري پيداکرده بود به اوپيشنهاد نام مستعار"دکتر داريا" را کرد و ارسنجاني نيز بلافاصله آن را قاپيدو چون اين عنوان بي سر و ته به علت گُل کردن مقالات ارسنجاني خيلي زود بر سر زبان ها افتاد،هنگامي که حسن ارسنجاني در صدد اخذ امتياز روزنامه اي برآمد، همين لفظ بي معناي "داريا" را براي روزنامه خود در نظرگرفت و اداره مطبوعات وقت نيز براين نام مضحک صحه گذاشت.